حسن وارسته نمایشنامه و فیلمنامه نویس، تهیه کننده، کارگردان و طراح صحنه ، منتقد و و مدرس سینما و تلویزیون است که با مدرک کارشناسی کارگردانی از دانشکده سینما و تئاتر و کارشناسی ارشد دررشته ادبیات نمایشی از دانشکده هنرهای زیبا در سال ۶۹ فعالیت خود را در دنیای هنر آغاز کرد و علاوه بر همکاری در نگارش فیلمنامه های مجموعه پایتخت ۲ ۳ و ۴، فیلمنامه نویسی مجموعه تلویزیونی دودکش، دیوار به دیوار۱،افسانه هزارپایان وبچه مهندس ۲،۳و۴ رابرعهده داشتهاست.
او به خبرنگار دیباچه گفت:برخی بایدها و نبایدها در بستر مقوله تابو در نگارش فیلمنامه، نه تنها داستان و روایت را به اثری بی یال و کوپال تبدیل می کند بلکه خارج از دفاع صنفی میتوان مدعی شد فیلمنامهنویسی در کشور مظلوم و بیدفاع تلقی میشود چرا که فقط در شکست یک اثر است که نوک پیکان توجه به سوی او روانه میشود و درنهایت این عدم موفقیت به دیوار کوتاه قلم فیلمنامه نویس است که آویخته خواهد شد.
وارسته که نگارش فیلمنامه های آثاری چون « چندمیگیری گریه کنی » و « اگه میتونی منو بگیر» را برعهده داشته افزود:فیلمنامه برخلاف نمایشنامه که از یک قاب صحنه مشخصی برخوردار است و در یک محدوده زمانی و مکانی خاصی به روایت قصه می پردازد ،می تواند با شکستن مرزهای زمانی و مکانی و سرزدن به فضاها و دنیا های مختلف از جمله تَخَیُل و ماورا مخاطب را با خود همراه کند بنابراین این تبحر فیلمنامه نویس است که می تواند به راحتی با تکنیک هایی چون محدود نبودن تعدد قهرمان و ضدقهرمان های قصه، به کار گیری ریتم های تصویری، شخصیتی و صحنهای که میتوانند پرشتاب و پر سرعت نیز باشند یک فیلمنامه خوب که سرانجام به یک اثر هنری جمعی و صنعتی تبدیل میشود را با قلمش به نگارش درآورد بنابراین ، فیلمنامه نویس با تقسیم بار قصه روی شخصیت های داستان که تعداد آنها محدودیت خاصی ندارد میتواند یک بخش از موفقیت یک اثر هنری را چه در تلویزیون و چه در سینما از آن خود کند.

وی ادامه داد: انتخاب ایده و داستان برای نگارش فیلمنامه، به کار بردن جذابیت های شخصیتی برای نقش آفرینان، بهرهگیری از تعلیقات و عناصر غافلگیری در نگارش فیلمنامه و کشمکش هایی که برای شخصیت های داستان نوشته می شوند در کنار بکر بودن گزینش دغدغههایی که فیلمنامه نویس در فیلمنامه خود به کار میبرد از مولفههای موفقیت یک فیلمنامه خوب هستند، گرچه تا کنون قصه های مختلفی از سوی نویسندگان متعددی در قالب تصویر روایت شده اما نمی توان نادیده گرفت آنچه که زمینه ماندگاری قصه و به طور کل فیلمنامه را فراهم میکند نوع روایت و نوع نگاه فیلمنامه نویس به موضوعی خواهد بود که قرار است آن را در قالب یک داستان به چالش بکشد و در واقع یورشی که فیلمنامه نویس به یک قصه هرچند تکراری دارد باعث میشود مخاطب با او همراه شود پس یک نویسنده برای نگارش قصه خود در قالب فیلمنامه اهدافی را در سر می پروراند که برای القا کردن آنها به مخاطب نباید از گویش مستقیم بهره گیرد چرا که یک نویسنده فیلمنامه و فیلمنامه مستعد زمانی به موفقیت و ماندگاری حتمی بین مخاطبان می رسد که بتواند هوشمندانه این اهداف را در قسمتهای مختلف داستان جای دهد بگونهای که مخاطب خود پس از مواجه شدن با قصه این فیلمنامه که حالا به صورت فیلم یا سریال درآمده به آنها دست یابد.
نویسنده مجموعه تلویزیونی زندگی به شرط خنده در ارتباط با تعامل و ارتباط فیلمنامه و نوع کارگردانی با موضوع کاهش رغبت مخاطبان در تماشای آثار سینمایی و تلویزیونی در این روزها گفت: ما در عرصه فیلمنامهنویسی نویسندگان خوب و مستعدی داریم که حتی به لحاظ تولید و نگارش قصه و روایتها از برخی کارگردانان و تولیداتشان فراتر عمل میکنند و این اعتقاد برای من یک موضوع شخصی است و نباید از آن برداشت صنفی داشت چرا که گاهی علیرغم داشتن یک فیلمنامه خوب که میتواند در کیفیت و مرغوبیت یک اثر نمایشی تاثیرگذار باشد میابیم آنچه که هم اکنون به صورت روایت تصویری درآمده با آنچه که در ذهن و تفکر نویسنده فیلمنامه بوده و در روی کاغذ نگاشته شده زمین تا آسمان فرق میکند بنابراین گاهی برخی منفعتطلبی ها ،شتابزدگی ها در رساندن یک اثر به پخش، فرصت کم نگارش و یا فاصله تنگاتنگ فیلمنامهنویسی با تولید اثر در کنار روایت و لحن بد کارگردان و حتی بازیگران در تولید کار و بیان دیالوگ های نوشته شده از سوی نویسنده و همچنین تدوین نامناسب از مواردی هستند که یک فیلمنامه قابل دفاع را به اثری بی یال و کوپال مبدل میکند وحتی با ایجاد محدودیتهای مضمونی در پیکر یک فیلمنامه و بیتوجهی و از بین بردن برخی تابوهای موجود در قصه به صورت آگاهانه و یا ناخودآگاه باعث میشویم نه تنها جنبه های قصه ای و تصویری یک اثر خدشهدار شود بلکه مخاطب رانیز از تماشای آثار نمایشی در سینما و تلویزیون زده می کنیم بنابراین نوع فیلمنامه و نوع کارگردانی دو مقوله متصل به هم هستند که تعامل و ارتباط درست، موفق و دوسویه آنها با یکدیگر زمینهساز خلق آثاری فاخر و ماندگار در سینما و تلویزیون خواهدشد.
وارسته ادامه داد: فیلمنامهنویسی صنعت و هنری است که در حین اهمیت و اولویت در ساخت یک اثر نمایشی با چالشهای زیادی روبرو است و نوع ایده نویسنده که قرار است مخاطب را با قصهای نو روبهرو کند و یا پرداختن به قصهای کهنه در کالبد نگاه جدید به آن در کنار توجه به اینکه طیف مخاطبان از چه قشری خواهند بود و یا این قصه با چه مقدار بودجه ودر چه رسانهای تولید و منتشر خواهد شد از چالشهای محتوایی و تولیدی هستند که یک فیلمنامه نویس با توجه به آنها باید دست به قلم شود و سنگ بنای داستان خود را بر اساس آنها پایهریزی کند به طوری که نه تنها این چالشها دنیایی آرمانی وی را در قصه پروری کوچک و محدود تر می کنند بلکه او را در مسیری قرار میدهند میدهند که با وجود این مشکلات تمام تلاش خود را برای روایت داستان با حفظ کیفیت های محتوایی و روایی به کار گیرد ولی با تمام این وجود فیلمنامه نویس در کشور یک مظلومیت عجیبی دارد چرا که وقتی یک اثر نمایشی موفق عمل میکند تمام نگاه ها به سوی کارگردان، تهیه کننده و بازیگران آن معطوف میشود و آنها هستند که به عنوان برنده اصلی کار شناسانده می شوند و اگر همین اثر با شکست مواجه شود و صدمه ببیند همه ایرادها و تقصیرها به دیوار کوتاه نویسنده فیلمنامه آویخته میشود پس موفقیت یک اثردرگروتعامل دوطرفه بین نوع نگارش فیلمنامه ولحن کارگردانی خواهدبود
نویسنده فیلمنامه مجموعه های تلویزیونی علی البدل و قاب خاطره درپایان اظهارداشت:دنیای فیلمنامهنویسی نیازمند پرورش نسل تازه نفس در راستای نگارش فیلمنامه با دغدغه ها و موضوعات جدیداست و اعتقاد دارم این نسل با فاکتور گرفتن از برخی زیادهخواهیها و تعجیل در زود به سرانجام رسیدن ها و دغدغه یک شبه ره صد سال طی کردن ها می تواند نسلی باشد که در عرصه نویسندگی و روایت داستان درقالب فیلمنامه نوشته های فاخروبی بدیلی را قلم بزند.
گفت وگو از:زهرا فرود